پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

پرهام مهربونم

پسر کلاس اولی من

باز آمد بوی ماه مدرسه . بوی بازی های راه مدرسه بوی ماه مهر،ماهِ مهربان . بوی خورشید پگاهِ مدرسه از میان کوچه های خستگی . می گریزم در پناه مدرسه باز می بینم زشوق بچه ها . اشتیاقی در نگاهِ مدرسه زنگ تفریح و هیاهوی نشاط . خنده های قاه قاه مدرسه باز هم بوی باغ را خواهم شنید . از سرود صبحگاه مدرسه روز اول لاله ای خواهم کشید . سرخ بر تخته سیاه مدرسه باز آمد بوی ماه مدرسه . بوی بازی های راه مدرسه پسر من  کلاس اولی شد ، چهارشنبه 29/7/96 اولین جلسه بچه های اول ابتدایی بود ، ما هم خوشحال و خندان آماده شدیم و با پرهام رفتیم مدرسه ، مراسم ساعت 8 صبح شروع می شد . ...
18 مهر 1396

پیش به سوی سفر

از امسال به بعد بایستی سفرهامون رو جوری تنظیم کنیم که به درس و مدرسه پرهام برخورد نداشته باشه ،   ما هم سفرمون رو از 20 شهریور ماه ( روز تولد محمد ) شروع کردیم ،   صبح روز دوشنبه بعد از اینکه وسایل رو جمع کردیم ، اول سری زدیم به مدرسه پرهام و فرم مدرسه اش رو گرفتیم تا خیالمون بابت لباس پرهام راحت باشه.   و سفرمون رو به سمت غرب کشور شروع کردیم .   شب به پل زمانخان رسیدیم ، تصمیم گرفتیم اونجا بمونیم و استراحت کنیم ،   به هتل که رسیدیم ، محمد همین که خواست مدرک شناسایی رو تحویل بده ، نگاه کرد و دید که مدارک ماشین رو اشتباهی آورده و گواهینامه هم نداره ،   تصمیم گرف...
15 مهر 1396

تعطیلات تابستانی 96

تعطیلات تابستانی امسال بسیار بسیار عالی بود ، از اون مدل هایی که من دوست دارم ، خواب خوب و کافی ، غذای خوب و مقوی ، بازی و سرگرمی به اندازه .   10 خرداد جشن پایانی پیش دبستانی پرهام بود و پسرمون از پیش دبستانی فارغ التحصیل شد .       از اون تاریخ به بعد پرهام مهمان خانه مامان بزرگ و بابا بزرگ شد ، صبح ها محمد ؛ پرهام رو می برد خانه آقا ، و عصرها من می رفتم دنبالش  و شب ها هم  گاهی اوقات می رفتیم پارک ،    خواب و استراحتش به جا و عالی بود و مامان هم حسابی از نظر تغذیه بهش می رسید و این سه ماه چند کیلویی اضافه کرد .     خلاصه هم واسه خودش خوب بود...
5 مهر 1396
1